در این کشتار نزدیک به ۹۰ نفر جانشان را از دست دادند و تعداد زیادی هم زخمی شدند. کسی که حمله کرد بر خلاف تصور، یک جوان موطلایی مسیحی بود.
مهاجرت همیشه وجود داشته است ولی در قرن بیستم شدت گرفت و بعد از جنگ جهانی دوم به صورت یک پدیده مهم در آمد. مهاجرت از کشورهای عقبمانده به کشورهای پیشرفته انجام میشود و مهاجران به دنبال زندگی بهتر، محل تولد خود را ترک میکنند. ولی در کشورهای پیشرفته بعضیها مخالف ورود این افراد هستند. اگر مهاجران کاملاً به شکل مردم کشورهای مقصد در بیایند و مثل آنها زندگی کنند، معمولاً مشکلی ایجاد نمیشود، مانند کسانی که از اروپای شرقی به امریکا رفتند؛ ولی زمانی که مهاجران میخواهند سنتها و عادتهای خودشان را حفظ کنند، باید با فرهنگ کشور مقصد مقابله کنند و از اینجا تضاد شروع میشود. بعد از زیاد شدن مهاجرت به اروپا گروهها و افرادی که نگران از بین رفتن فرهنگ اروپایی بودند شروع به اعتراض و حمله به مهاجران کردند، ولی تعداد آنها زیاد نبود و قدرتی هم نداشتند؛ برای همین سیل مهاجرت قانونی و غیر قانونی ادامه پیدا کرد. بیشتر سیاستمداران هم مخالف مهاجرت نیستند؛ از جمله حزبهای کارگر.
آندرس برینگ برویک که فکر میکرد حزب کارگر نروژ باعث مهاجرت زیاد مسلمانان به این کشور شده است، در دفتر نخستوزیر در پایتخت بمبگذاری کرد و بعد با پوشیدن لباس پلیس به محل اردوی جوانان عضو این حزب در یک جزیره رفت. او همه را در یک نقطه جمع کرد و بعد با یک ساعت تیراندازی، حدود ۷۰ نفر را کشت. بیشتر نوجوانان که بین ۱۴ تا ۱۸ سال داشتند، سعی کردند با شنا کردن از جزیره فرار کنند، ولی مهاجم به آنها هم شلیک کرد. همزمان بمبی که در اسلو، پایتخت نروژ کار گذاشته بود هم منفجر شد و با خراب کردن ساختمان چند نفر را کشت. بالگرد پلیس دیر به جزیره رسید و این کشتار تبدیل به بدترین حادثه بعد از جنگ جهانی در نروژ شد. پدر آندرس که در فرانسه زندگی میکند، گفته است فرزندش در نوجوانی فردی معمولی بود. او ممکن است به ۲۱ یا حداکثر (برای جنایت علیه بشریت) به ۳۰ سال زندان محکوم شود.
میتوانید سؤالهایتان را برای دوچرخه بفرستید تا با اسم خودتان به آن پاسخ داده شود.لطفاً در محل موضوع بنویسید:« jaha ».